نامه به پدر
به نام خدا
پدر عزیزم سلام!
وقتی به واژه پدر فکر می‌کنم، همواره کوهی از صبر و تحمل در برابر سختی‌ها به ذهنم متبادر می‌شود. پدر بودن احتمالا سخت‌ترین و مظلومانه‌ترین شغل دنیاست. من این را از لبخندهای گاه و بی‌گاه تو که رنج‌هایت را پنهان میکند، فهمیده‌ام.
وقتی در دبستان معلم‌مان جمله “پدر نان داد” را برایم نوشت، نمی‌دانستم که منظور از نان چیست. امروز اما می‌دانم که مقصود از نان، محبتی است که پدران با تمام وجودشان تقدیم فرزندان می‌کنند.
پدر عزیزم! من می‌دانم که با وجود اینکه در این سال‌ها فرزند خوبی نبوده‌ام و انتظارات تو را برآورده نکرده‌ام، باز هم تو من را دوست داشته‌ای و لحظه‌ای محبتت را از من دریغ نکرده‌ای. شاید این بهترین تعریف از واژه “پدر” باشد: محبت بدون انتظار. اما باید بگویم که من نیز در عین همه بچگی‌ها و اشتباهاتم، همواره تو را دوست داشته و ممنون تو بوده‌ام. وجود تو برای من مثل کوهی محکم و صبور بوده است که می‌دانستم همیشه می‌توانم به آن تکیه کنم. مطمئنم خوشبخت‌ترین فرزند دنیا کسی است که مثل من، پدرش قهرمان زندگی اوست. امیدوارم من نیز برای فرزندانم پدری مثل تو باشم. دوستت دارم.
از طرف فرزند تو
نامه خطاب به مادر
به نام خدا
مادر عزیزم سلام!
به راستی که نامی مقدس‌تر و شریف‌تر از نام “مادر” در میان واژه‌ها وجود ندارد. وقتی قصد کردم که به پاس سال‌ها زحمات بی‌دریغ تو نامه‌ای بنویسم، ساعت‌ها به فکر فرو رفتم. هیچ واژه‌ای را در شان وجود تو نیافتم که توان تقدیر از این همه ازخودگذشتگی و فداکاری را داشته باشد. به راستی که بهشت باید هم زیر پای مادران باشد.
مادر عزیزم! گاهی دوست دارم ساعت‌ها به تو و چشمان غمگینت زل بزنم که بار سال‌ها سختی و مشقت در تربیت ما را به دوش کشیده است. چشمان خسته‌ای که همواره از آن لبخند و مهربانی می‌بارد. می‌دانم که سال‌ها خامی و بی‌تجربگی من موجب اذیت و آزار تو شده است. اما با این وجود هر روز و هر لحظه‌ای با محبت نامشروط تو مواجه شده‌ام. از تو می‌خواهم که تمام این اشتباهات هر روزه مرا به بچگی‌ام ببخشی و دعای خیرت را از من دریغ نکنی. من هم با خودم عهد بسته‌ام که دیگر تا زنده‌ام چشمان تو را اشک‌آلود ننمایم.
مادر عزیزم! بی‌شک فداکاری و محبت بی‌دریغ تو بزرگترین آموزگار من در زندگی آینده‌ام بوده و تو بهترین الگوی عشق در زندگی من هستی. امیدوارم که بتوانم سر سوزنی از الطاف تو را در زندگی‌ام جبران نمایم. دوستت دارم.
از طرف فرزند تو
نامه خطاب به خواهر
به نام خدا
خواهر عزیزم سلام!
نمی‌توانم تصور کنم که آن دسته از دوستانم که خواهر ندارند، از چه نعمتی محروم گشته‌اند! به راستی که خواهر داشتن از بزرگترین الطاف خداست. آن هم خواهر مهربان و دلسوزی مثل تو. وقتی به این همه سالی که در کنار تو بزرگ شده‌ام فکر می‌کنم، از تو خجالت می‌کشم. من هیچ‌گاه قدر مهربانی‌ها و حمایت‌های خواهرانه تو را ندانستم. همچنین می‌دانم که بسیار با رفتارهای بچگانه‌ام تو را آزرده‌ام. امیدوارم که این اشتباهات را به پای خامی من گذاشته و مرا بخشیده باشی.
امروز که قصد نوشتن این نامه را کردم، به این فکر افتادم که چرا در طول این همه سال، یکبار هم از تو تشکر نکرده و احساساتم را به تو بروز نداده‌ام. نامه نوشتن برای من که همیشه خجالتی بوده‌ام، راه ساده‌تری است. من به اندازه تمام روزهایی که باهم گذرانده‌ایم و تمام خاطرات خوبی که برایم ساخته‌ای به تو مدیونم. امیدوارم در زندگی آینده‌ام فرصتی فراهم بشود که بتوانم الطاف تو را جبران کنم. «دوستت دارمِ» ساده‌ی مرا بپذیر.
از طرف برادر تو
نامه خطاب به برادر
به نام خدا
برادر عزیزم سلام!
امیدوارم که حالت دور از ما خوب باشد و سالم باشی. نمی‌دانی چقدر دلم برایت تنگ شده است. امروز که با مادر در مورد تو صحبت می‌کردیم، تصمیم گرفتم این نامه را برایت بنویسم. راستش را بخواهی دلم برای بازی‌هایمان در کودکی تنگ شده است. کاش می‌شد که زمان به عقب بازگردد و دوباره همه دور هم جمع بشویم.
برادر عزیزم! می‌دانم که همیشه تو را با شیطنت‌ها و اشتباهات بچگانه‌ام آزرده‌ام. اما تو برای من همواره حامی مهربان و برادری دلسوز بوده‌ای. کاش بتوانم یک‌روز الطاف و مهربانی‌های تو را جبران کنم. به راستی که هیچ‌کس نمی‌تواند نقش برادری بزرگتر را در زندگی ایفا کند. دوستانم که برادر بزرگتری مثل تو ندارند، همیشه به من غبطه می‌خورند.
برادر جان! امیدوارم که این‌بار زودتر از همیشه برای دیدنمان بیایی و مثل همیشه با خودت سوغاتی بیاوری. بیشتر به ما سر بزن. دوستت دارم.
از طرف خواهر تو
